طراشعر احضار مجسم کلمات
✍️ مسعود سینایی فر
انسان از ابتدای خلق کلمه طبیعتاً بالذات به سخن شاعرانه میل داشته است، تا بتواند ملال جهانش را آهنگین کند و در این مسیر، به خلق ترانه و شعر پرداخت؛ اما دائم میکوشید که این هنر اول و باستانی را در پیوند با موسیقی، رقص و دیگر هنرها قرار دهد؛ …
شاعران از ابتدای خلق جهان شاعرانهشان، سعی بر پیوند مستقیم با طبیعت، کشف گوشههای پنهان یا خلق هستی تازهای داشتند. این امر خلّاقانه بهواقع به سمت انتزاع میرفت تا بتواند فضایی خلق کند هم آهنگین، هم متفاوت و هم تأثیرگذار.
این تأثیرگذاری که بیشتر حسی و عاطفی است که سطح عاطفه و احساسِ، هم شاعر را و هم مخاطب را نشانه میرفت؛ برای همین تأثیرگذاری است که در عرب، این سخن را شَعر که باریکی مو است قلمداد کردند که به مرور به معرب شِعر در سخن عرب و فارس تبدیل شد.
از طرفی در یونان باستان که مهد عرصههای هنری و ادبی و فکری جهان باستان بود، با اینحال که شاعران در پانتئون افلاطون جایی نداشتند، اما آنها توانستند با این سخنان تأثیرگذار جایشان را هم به فلسفه که خود نیز انتزاع محض عرصه تفکر است باز کنند و حتی به هنرهای نمایشی رسیدند.
انسان از ابتدای خلق کلمه طبیعتاً بالذات به سخن شاعرانه میل داشته است، تا بتواند ملال جهانش را آهنگین کند و در این مسیر، به خلق ترانه و شعر پرداخت؛ اما دائم میکوشید که این هنر اول و باستانی را در پیوند با موسیقی، رقص و دیگر هنرها قرار دهد؛ که به مرور این هماوردی، در جاه طلبیهای شاعرانه شاعران، به جایی رسید که آنها بتوانند با قدرت کلمات، به بیان موسیقی و نمایش و تصویر شاعرانه و حتی اندیشه برسند که این کوششها به اندازه تاریخ شعر سطح و عمق دارد و نمونهها بسیار است.
این شاعران از آنجایی که دائم میخواستند از دایرهی تنگ هر مانعی که سخنشان را تهدید و بسته نگه میداشت بیرون بروند و همیشه سعی میکردند با ترفندهایی مختلف، شعر را از هر عنصری رها کنند که شعر به معنای نابش اتفاق بیفتد.
این کوشش را از مولانا در ایران تا حتی شعرای ایماژیست اروپا می بینیم؛ اما در نهایت شاعر میتواند در سه سطح به هر خلقی دست بزند؛ سطح دیداری، سطح شنیداری و سطح بیانی. اما شاعر همیشه در یک فضای دو بُعدی است و این حواس پنجگانه او و مخاطبان است که به احضار کلمات در ذهن میپردازند، پس در نهایت، شعر همچنان حسی است و به سه بعد، کمتر میتواند نزدیک شود.
اما در یک حرکت جاهطلبانه تازهای، شاعر جوانی به نام «امین افضلپور» سعی برآن دارد تا این حصار تنگ را با توجه به قدمت تاریخ شعر به چالش بکشد و این سعی و کوشش را به منصه رسانده و در معرض دید صاحبنظران قرار داده است.
او در این حرکت تازه، سعی میکند شعر را در سطح دیداری بیشتر و ملموستر احضار کند تا بتواند حس دیداری هم شاعر و خواننده را تحریک کند. کاری که دیگر هنرمندان بخصوص موسیقی، با کلام کردهاند و هر هنری به وجهی از حواس بشری در این ارتباط معنادار رسیده اند؛ تا در پیوند شعر و دیگر هنرها خلق تازهای و جهان تازهای ایجاد کنند.
در ایران تجربه دیگری در هنر خطاطی به هنری ترکیبی با عنوان نقاشی- خط ابداع شد که در اینجا بسیار گسترش پیدا کرده است و میشود این هنر تازه را در این مسیر هم دید؛ اما با یک تفاوت که حالا شعر در حرکت در مسیر مجسم کردنش، حالا از طراحی و نقاشی و گرافیگ و هنرهای بصری دیجیتال، سود میجوید تا دیگر روشهای بیانی را اعم از استعاره و تشبیه و مجاز را متبلورتر بیان کند.
“طراشعر” عرصه تازهای است که شاعر جوان ترسیم کرده است. و سعی دارد تا شعر را در احضار دیداریاش بیشتر تقویت کند. اما چقدر میتواند موفق شود، زمان نشان خواهد داد! طراشعر که ترکیبی است که این شاعر مبدع استفاده کرده است، برای خود قوانینی نیز ایجاد کرده است.
ایشان سعی دارد: ۱- به مفاهیم روشن و بصری برسد تا شعر تجسمی- دیداری در سطح داشته باشد و نزدیک به تمام هنرهای بصری اعم از گرافیک و نقاشی و تایپوگرافی و … باشد.
۲- طبیعتاً شاعر باید به هنرهای بصری مسلط باشد تا بتواند تعینی دیداری به کلمات بدهد و انتزاع را به سطح برساند و اندیشه و حس شاعرانه را در سطحی مجسم تعین دهد تا کلمات بُعد پیدا کنند.
۳- در این آشنایی جدید، از تمام عناصر بصری چون رنگ و پرسپکتیو و کنتراست و … سود می جوید و شعر تنها در کلمه و سطح کلمات رها نمیشود.
۴- مخاطب طبیعتاً در این راستا اهمیت دارد و مخاطبان مختلف نیز هدف و منظور شاعرند، تا بتواند به هر مخاطبی در هر سطحی نزدیک شود.
۵- شاعر در این کار هنری دستش باز است، که دائم به ویرایش و پالایش بپردازد تا به نتیجه مورد دلخواهش برسد.
https://sobhedelfan.ir/?p=26172