حوادث ناگوار و موج سواری سیاسی

بدنبال حادثه دلخراش مرگ یک دختر کرد در مرکز پلیس موجی از احساسات کشور را در بر گرفت.

واقعیت این است که تا زمانیکه علم ، عقل وخرد خصوصا در تصمیم گیریها و تدوین قوانین و اجرای آن جای احساسات و هیجانات را نگیرد مرگ مهسای جوان نه اولین خواهد بود و نه آخرین!

وقتی در تدوین برخی قوانین  مجلس دور زده می شود و در یک شورای ساختاری که هیچ جایگاه قانونگذاری ندارد  تدوین و مصوب می شود خروجی آن شیوه و روشی است که جز انزجار مردم حاصلی در پی ندارد.

مردم ما سالهاست چوب این تصمیمات هیجانی و احساسی را میخورند، فرقی هم ندارد کدام جناح سیاسی  پشت آن خوابیده و بدنبال منافع سیاسی در پس پرده است،  باور کنید فشار ولجاجت در اجرای برخی تصمیمات وعدم اولویت بندی آنان و گم کردن راه تبلیغ دین خدا توسط برخی مدعیان ،آنهم  در این روزگار سخت که بر مردم میگذرد بجای تقویت روحیه و ایجاد آرامش روحی، و امید دادن به آنان و برداشتن باری از مشکلات جامعه اتخاذ اینگونه تصمیمات جای شک وتردید دارد.!

اما شق دیگر قضیه برخی جریانات و شخصیت های سیاسی هستند که در کمین نشسته تا اینگونه حوادث ناگوار را شکار و میدان تسویه حساب سیاسی خود نمایند . آنها هم بر اساس احساسات و هیجان کاذب ولی هدفمند بدنبال ماهی گیری خود از آب گل آلود هستند.

لشگر کشی بیانیه ای و انبوه متن ها در فضای مجازی به بهانه مرگ این دختر جوانمرگ قبل از اینکه در راستای جریحه دار شدن جامعه باشد نوعی تسویه حساب سیاسی را در ذهن هر خواننده ای تداعی می کند که تاثیر آن در تشویش اذهان مردم شاید بیش از مورد اول است.

اگر گشت ارشاد راه جلوگیری از بی حجابی نیست  که البته نمی باشد. اگر این شیوه موجب ذهنیت خالی بودن دست مبلغین دین در راه و روش احیاء ارزشهای دینی را به جامعه القا می کند  که چنین است.  اگر این نوع تصمیمات در حالیکه منکرهای فراوان و به مراتب بدتری در عرصه اجتماعی وجود دارد و برای هیچکدام قرارگاه عملیاتی در نظر گرفته نشده است  مورد پسند عده ای از مردم نیست که نمی باشد، نباید با زور ولجاجت و پافشاری برای  نظام و حاکمیت هزینه تراشی نمود و چنین القا گردد که حاکمیت و مردم در مقابل هم قرار دارند. تا فلان خطیب حرفش زمین نیفتد. البته این بدان معنا نیست که ارزشهای دینی در جامعه کم رنگ یا فراموش شوند بحث بر سر شیوه  اولویت بندی  و راه و روش تاثیر گذار بودن  اجرای آن است.

مرگ مهسا امینی بر اساس گزارش پزشک قانونی که فصل الخطاب محسوب می شود پیش زمینه های قبلی داشته است و اینگونه اتفاقات معمولا در عرصه اجتماعی غیر قابل پیش بینی  است اما سو استفاده از مرگ این دختر نگون بخت  خود نوعی جنایت سیاسی محسوب میگردد و اگر بیش از موضوع اول مورد تنفر جامعه نباشد کمتر هم نخواهد بود.

مهسا امینی در یک کلاس توجیهی دچار حادثه شد و شاید اگر وارد آن‌ پایگاه پلیس هم نمی شد در کف خیابان ودر هنگام خرید دچار همین وضعیت می گردید،  اما  خانم نگون بختی که با پنج گلوله مورد اصابت قرار گرفت و نوعی خشونت اجتماعی آنهم در سطح یک لیدر سیاسی   با دهها تهمت و اهانت  و سرکوب که برای فرار از حقیقت آن دهها راه پر تزویر پیموده شد هم منزجر کننده است.

هر دو این تفکر برای جامعه مفید نمی باشند ، نه اجرای احکام الهی از منظر و پشتوانه  قوه قهریه و نه سو استفاده از اتفاقات  معمول برای موج سواری و به اسارت گرفتن  و انحراف تفکر یک ملت.  البته  مردم ما فهیم تر از آن هستند که شما ها فکر می کنید.

✍🏻 علی محمد نظری