وقتی نارضایتی اجتماعی بروز پیدا میکند، عوامل متعددی را میتوان برای آن برشمرد. در این میان در کنار همه مواردی که شاید بتوان آنها را در به وجود آمدن نارضایتی اجتماعی مطرح کرد، بدون تردید میتوان به نقش عملکرد مدیران ناکارآمد اشاره کرد
در واقع مراد و منظور از ناکارآمدی در مدیریت زمانی ظهور پیدا میکند که یک مجموعه،یک سازمان یا یک گروه که عملکردش مرتبط با جامعه است، نتواند در رسیدن به اهداف و تحقق نیازها، خدمات و خواستههای جامعه گام بردارد و اقدامات شان پاسخگوی جامعه نباشد و وقتی چنین مجموعههایی به لحاظ کثرت متعدد باشند، نارضایتی اجتماعی ظهور پیدا میکند
با این تفاسیر،هرچند چارچوب ونوع چینش مدیر ان برگرفته از سیاست های کلان یک کشور است، اما در همان چارچوب نیز میتوان بهکارگیری مدیران را بهگونهای اجرا کرد که کارآمدی جای سوءمدیریت را بگیرد؛ چرا که اگر ناکار آمدی مجال عرض اندام پیدا کرد، آن را میتوان بهعنوان پاشنه آشیل مدیریت یک جامعه و جلب رضایت عمومی شهروندان تلقی کرد و این از آن جهت اهمیت دارد که حتی بروز چنین رخداد ی در یک جامعه قانونمند،باز و با سیستمی منظم و اقتصاد قوی نیز میتواند آثار منفی و مخربی را در پی داشته باشد.
پس پر واضح است که ناکارآمدی مدیریتی اگر در کشوری اتفاق بیفتد که دچار مشکلات بزرگی مثل تحریم، تورم وکمبود منابع مالی است، نتیجهای سنگین و تلخ را به وجود میآورد و شکی نخواهد بود که در چنین شرایطی بازی دادن به مدیران ناکارآمد وفاقد تخصص و تجربه لازم صحنه خدمترسانی را به محلی برای آزمون وخطا،حیف و میل بیتالمال، تصمیمات اشتباه و عدم تحقق خدماترسانی شایسته و مناسب جامعه بدل خواهد کرد!
بر همین اساس،ضمن تقدیر از تلاش مدیرانی که شایسته و بهطور اصولی منشأ خدمات بودهاند، سؤالی که مطرح میشود این است که مدیران ناکارآمد چگونه توانستهاند به دایرههای مدیریتی راه بیابند؟
در واقع این سؤالی است که اگر سابق بر این به صورت ریشهای مطرح شده بود و آسیبشناسی لازم انجام میشد، میتوانست جلوی بسیاری از مشکلات و نارساییها را بگیرد.
اما در هر حال اولین عامل بروز انتصاب مدیران ناکارآمد را میتوان در فقدان قواعد صحیح و روشن در انتصابات دانست؛ جایی که اولویت ملاکها و معیارهای انتصاب، از داشتن تجربه، علم وتوان مدیریتی خارج شد وجای خود را به ویژگیهای فرعی و بعضاً غیرضروری داد
در این زمینه هرچند قانون برای انتصابات دارای نقصهایی است که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد، اما تأسفبار آنجاست که همانقدر هم که قانون به آن اهمیت داده ،در اجرا و پافشاری برقانون کوتاهی شده است و نمونه شاهد و حاضر اینگونه انتصابات را حتی در سطوح بالای مدیریتی همچون انتخاب استانداران، مدیران کل و…در همه دولتها میتوان به وفور دید و به تکرار مشاهده کرد در جاهایی که نیاز به وجود مدیران قوی و کارآمد داشتیم،جناح بازیها دربرخی امور کار را به دست افرادی سپرد که ثمره عملکردشان برای کشور و مملکت پرهزینه بود و وضع موجود حاصل همینگونه اشتباهات است که بر اساس آن با کمال تأسف باید گفت کار به دست کاردان سپرده نشد
برای واکاوی بیشتر،همین که اگر درچند دهه گذشته نمایندگان مجلس به جای دخالت درانتصابات ریز و درشت،نقش نظارتی خود را ایفا میکردند وبر اجرای قانون و رفع نواقص قانون و بهروزرسانی قوانین در موضوع مدیریت تأکید میکردند،استانداران در انتخاب تیمهای مدیریتی «اصل توانمندی»را مبنا قرار میدادند، شاید نتیجه حاصلشده وضعیتی بهتر از امروز را نشان میداد و عناوینی مثل اصولگرا، اصلاحطلب،ارزشی و…که هیچکدام را نفی نمیکنیم، اگر بعد از اصل توانمندی مورد تأکید قرار میگرفت، وضعیت دربرخی حوزهها به این صورت بروز پیدا نمیکرد
اینکه برخی نمایندگان مجلس از موضوعی مثل رأی اعتماد یا استیضاح وزرا گرفته تا انتصابات مدیریتی حوزه انتخابیه خود،تصمیمات شان را تبدیل به محلی برای دخالت و لابیگری در انتصابات کنند وملاک و معیارشان همسویی فرد منصوب با خود صرفنظر از توانمندی و ناتوانی او باشد، هم اصل تفکیک قوا را زیر سؤال میبرد وهم اینکه دخالت نمایندگان در انتصابات از قدرت نظارتی مجلس میکاهد؛به این دلیل که مدیران منصوب با نظر آنها به کرسیهای مدیریتی راه یافته وخوب و بد عملکردشان متوجه نمایندگان است و در چنین حالتی، عملا موضوع نظارت منتفی خواهد بود
دیگر حالت اینکه دردولتها هم متأسفانه فردای انتخاباتها به جای پیگیری عهد و پیمانها برای حل مشکلات جامعه وتحقق شعارها و وعدهها،گویی لشکری فاتح برسر غنایم که همان صندلیهای مدیریتی است،حضور پیدا کرده و اولویت آنها راضیکردن ستادها وجناحهای همسو و حلقه یاران خودی و رفیقبازی است؛غافل از آنکه مشکلات همچنان درکف جامعه جاری وروز بهروز در حال انباشته شدن است
به هرحال،ضمن تأکید بر اینکه درعملکردهای خوب ارائهشده تاکنون نمیتوان نقش مدیران شایسته را نفی کرد، اما بهطورکلی و برای اینکه ناکارآمدی مدیریتی به کمترین حدممکن برسد، نیازمند تصمیمات مناسب و احیای
https://sobhedelfan.ir/?p=23527